قلم الهی، أثرت مبارک فلک رسالت، قمرت مبارک یم نور عصمت، گوهرت مبارک شجر نبوّت، ثمرت مبارک شب شهر مکّه، سحرت مبارک به جمال زهرا، نظرت مبارک حرم نبوّت، حرم حرم شد به وجود زهرا، همه محترم شد به دل خدیجه ز چه ره دهی غم به زنان مکّه چه نیازت این‌دم به رسول داور، به رسول خاتم که تو برتر هستی ز زنان عالم به حضورت آمد ز بهشت مریم تو بیار زهرا که تویی مکرّم صدف تو شد این گوهرش نتیجه عجبا هنیاً لکِ یاخدیجه صلوات داور به جمال زهرا صلوات قرآن به جلال زهرا صلوات احمد به خصال زهرا صلوات حیدر به کمال زهرا صلوات شیعه به بلال زهرا به فدای شوی و أب و آل زهرا نه مراست قدرت که کنم ثنایش که رسول گوید: پدرش فدایش به وجود، ناظر؛ به خداست، منظر به کتاب، کوثر؛ به رسول، دختر به ولی‌ست، همتا؛ به علی‌ست، همسر به حسن به زینب به حسین، مادر به خدا به قرآن، به نبی به حیدر به صفا به مروه، به منا به مشعر که به کنه ذاتش نبرد خرد پی قلمست عاجز ز نوشتن وی گل پاک آدم ز تراب راهش دل عقل کل را برد از نگاهش ملکوت اعلا همه در پناهش همگان مطیعش؛ همگان سپاهش همه مستمندش؛ همه عضوخواهش به‌خدا، خرد پی نبرد به جاهش به‌جز او به عالم، اُم أب که دیده که جز او فداها ز پدر شنیده خردم ز حیرت به جنون کشاند که به‌جز محمّد، چه‌کسی تواند به مدیح او دُر ز دهن فشاند هم از او بگوید،هم از او بخواند گل بوسه بر بازوی او نشاند چه کسی مقام شب قدر داند ز سخن نیاید؛ به زبان نشاید مگر آن‌که وحیم ز قلم برآید به تو باد زهرا، همه‌دم سلامم ز تو وحی تازه دمد از کلامم چه شود غلامت شمرد غلامم من و کوثر تو که پر است جامم به سجود، صبحم؛ به قیام، شامم که تویی صلاتم؛ که تویی صیامم تو مرا سجودی؛ تو مرا قیامی تو مرا تشهّد؛ تو مرا سلامی شده آدم، آدم به ولایت تو شده نوح، منجی به هدایت تو همه مرضی حق به رضایت تو همه جامشان پر ز عنایت تو همه کامشان خوش به حکایت تو نرسد نهایت به نهایت تو تو فروغ حسن أزلیّت هستی تو چراغ بزم أبدیّت هستی لمعات قرآن، گوهر بیانت نفس پیمبر دمد از دهانت نگه ملائک، سوی آستانت حرم ولایت، دل دوستانت صور الهی، گل بوستانت صلوات داور به تن و به جانت تو که‌ای که احمد به تمام قامت سرپا ستاده که دهد سلامت صلوات بر تو، همه‌جا هماره دو جهان، مطیعت به یکی اشاره همه لحظه‌های تو پر از هزاره همه دردها را نگه تو، چاره همه‌دم کفت را کرم دوباره ز همه توسّل، ز تو یک نظاره چه شود که چشمی، سوی ما گشایی سر و تن ستانی؛ دل و جان، ربایی نه توراست ثانی، نه تورا قرینه کرمت به طوفان، همه را سفینه حرمت، چراغ حرم مدینه به رسول اکرم، تو سرور سینه به علی امانت؛ به خدا رهینه به ملک صفیّه؛ به بشر امینه تو یگانه‌ریحانه‌ی احمد هستی تو بحارالانوار محمّد هستی به هزار عالم، همه‌شب بپویم به هزار طوبی، همه‌دم برویم به هزار جنّت، گل خوش ببویم به هزار کوثر، لب خود بشویم که به مدح زهرا، سخنی بگویم چه نکوتر از این‌که دمیده هردم گل مدح زهرا ز کلام میثم